46 نیمه شب تا فردا
سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ
از در که اومد داخل مثل هر روز شروع کرد به حرف زدن. رفتم سمت آشپزخونه که غذاش رو از روی گاز بردارم که اومد گفت «فاطمه! فاطمه! تو ورودی نود و دو بودی؟!». کاملا معلوم بود از هولش ورودی خودش و من رو قاطی کرده بود. بعدش شروع کرد به گزارش دادن از کارهای امروزش تو آموزش دانشگاه. از رکورد مشروطی ها و تعداد انصرافی ها گرفته تا اینکه پرونده چند تا از دوستای من اومده زیر دستش و یکی از دوستام چهار ترم مشروط شده. دوست غیر هم رشته ای که میدونستم معدلش هفده بوده و معدل هفده تو دانشگاهی که میانگین نمرات دوازده بود خیلی عالی بود! آخرش هم گفت سه تا اخراجی توی هم ورودی های من داشته دانشگاه که البته با افتخار یکی شون هم رشته من بوده. بالاخره بچه های صنایع تو ی چیزی افتخار کسب کردن!
#چون کارهای فارغ التحصیلی رو پارسال انجام دادم پرونده م نرفت زیر دست خواهرجان ولی امان از روزی که پرونده یک عمرم بخواد جلوی اصل کاری حسابرسی بشه. أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ...
سنجاقـ ـَک:
دیروز این عکس رو از توی پوشه آوردم روی دسکتاپ. امروز آ.. از شلمچه پیام داد ...
خدایا یعنی میشه این دو سال دوری و دلتنگی نشه سه سال ...#چون کارهای فارغ التحصیلی رو پارسال انجام دادم پرونده م نرفت زیر دست خواهرجان ولی امان از روزی که پرونده یک عمرم بخواد جلوی اصل کاری حسابرسی بشه. أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ ...
سنجاقـ ـَک:
دیروز این عکس رو از توی پوشه آوردم روی دسکتاپ. امروز آ.. از شلمچه پیام داد ...
اهواز. پادگان شهید حبیب اللهی. مقر شهید املاکی. گروهان نصر. اسفند نود و یک
- ۹۵/۱۲/۲۴