میقات

زمان و مکانی برای برایِ او بودن ...

میقات

زمان و مکانی برای برایِ او بودن ...

درست راس 00:00 در اتاقم رو باز کرد و اومد داخل.

داشتم با داروهام ور میرفتم که بعدش بیام سر وبلاگ و بعدش هم خواب.

در رو باز کرد و گفت: فاطمه کجایی؟ ببین اینو ! خوبه؟

  • فاطمه غلامی

خدایا خودت دلمو آروم کن که دوباره دارم کم میارم ...

  • فاطمه غلامی
موندم آخه چطور میشه صفحه صفحه نیاز و خط به خط نجوا رو این روزها به طرز معجزه آسایی خلاصه کرد در دو کلمه « التماس دعا » .

# ...
#سنجاقـ ـَک :
بهانه گیر نبود این دل، این بهانۀ توست
به هر طرف که نظر می کنم نشانۀ توست
  • فاطمه غلامی

از 8 صبح تا 4 عصر کلاس داشتم. دم غروب که فاطمه زنگ زد (فاطمه پست مدادرنگی) شنیدن صداش حالم رو کمی سر جا آورد. دلم واقعا تنگ شده بود. کلی از شاگردهای کوچولوی پیش دبستانیش گفت و البته قرار شد ان شاالله ی روز برم موسسه که هم خودش رو ببینم و هم پسر کوچولوهای شیطونش رو. آخرهای صحبتمون با خنده گفت "میدونی فاطمه، هر خبر سیاسی ای که میشه من یاد تو می افتم. مثلا همین ترامپ که رای آورد من همه ش میگفتم الان فاطمه داره خبرهای لحظه به لحظه رو دنبال میکنه. اصلا میدونی به همه میگم فاطمه از دهه پنجاه هم خاطره داره". خندم گرفت . گفتم "مطمئنی دهه پنجاه ؟ تا قاجارش رو ثبت کردن ها! چند روز پیش هم داشتم از عصر مردان آنجلس برای زهرامون میگفتما!". حرف چند تا از دوستای دیگه مون رو هم سر این سر به خبر بودنهام که بهش گفتم رسما افتاده بود روی دور خنده. خداحافظی که کردیم یاد اون بنده خدایی افتادم که میگفت بی خبری، خوش خبریه. راست میگفت.


#نمردیم و دیدیم اتاق فرمان فتنه 88 ، تبدیل به معلم اخلاق در اعتراضات پس از انتخابات آمریکا شده!

#مرجع تعیین دموکراتیک بودن انتخابات کشورها را نام ببرید. (20نمره)

#سنجاقـ ـَک :

یاد روزی افتادم که بی بی سی تیتر زد : +شورشی که جنبش نشد، شش سال بعد "جنبش سبز"(دانلود فیلم)

  • فاطمه غلامی

بی جهت نیست قدما گفتن رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود .


#یک چهارشنبه طبق برنامه پیش نرفتما ...

  • فاطمه غلامی
درسته دلم میخواست ترامپ رئیس جمهور بشه تا یکم میزان زیر خط فقر بودن آی کیو بعضیا رو بسنجم ولی این باعث نمیشه انکار کنم واکنشم بعد از شنیدن خبر رای آوردنش همون واکنش دکتر روحانی بعد از شنیدن نتیجه انتخابات 92 نبوده.

#طرف برگشته گفته این دیوانه رای آورده بمب اتم میندازه رو سرمون. نترسید بابا! این گفته بود برجام رو پاره میکنم، اون هیلاری بود گفته بود روی مردم ایران باید بمب بندازیم.
#برای پنجمین بار در تاریخ آمریکا کسی با رأی الکترال رئیس جمهور شد که بنا بر آرای مردمی بازنده بود. یعنی هلاک سیستم انتخاباتی آمریکا !
#این طفلی چه تلاشی کرده بود برای ست کردن رنگ لباده روحانی و کراوات اوباما و کت کلینتون. رسما فنا رفت.
#سنجاقـ ـَک :
کارشناس بی بی سی با این جمله و اشاره به +بیانات دیدار 12 آبان (اینجا) ، کار خیلی ها رو آسون کرد :
گویا آیت الله خامنه ای گوی بلورین داشت و انتخاب ترامپ را پیش بینی کرد .
  • فاطمه غلامی
بعد از گم کردنای متوالی خودکارم در محدوده دو متری دفتر و کتاب هام و بعد از کلی گشتن، بالاخره منصرف شدم از با خودکار نوشتن و رفتم سراغ قوطی مدادرنگی های قدیمی بلکه ی تمایزی وسط خط مشکی کتاب و علامت گذاری قبلیم با مداد پیدا بشه و کمی به چشم بیاد. باز کردن قوطی همان و چشمک زدن خودکار جان همان. نامهربان رفته بود تو قوطی قایم شده بود حالا داشت چشمک میزد که من اینجام منو بردار. ی نگاه چپی بهش کردم که یعنی "وقتی لازمت داشتم پیدات نبود ، پاشو برو اونور دیگه نبینمت ". ولی واقعیتش اینه که بعد بیست و اندی سال هنوز مدادرنگی که میبینم دست و دلم میلرزه. برای همین به جای خودکار آبی کلا با مداد رنگی آبی درس رو پیش بردم. درسم که تموم شد اومدم یکم کتاب و جزوه هام رو مرتب کنم، مداد رنگی ها رو که جمع میکردم چشمم خورد به مارک روش: " DINOSAUR 2003 " ...
اگه تاریخ نداشت هم مهم نبود چون دقیقا یادم بود اول راهنمایی خریدمش. زنگ های هنر، طرح های وسط دفتر پرورشی، روزنامه دیواری، بعدش هم سر رسم های ریاضی یارم بودند. تازه بعد از من همین مراحل رو همراه با آبجی هم طی کرد و نذاشت جز برای رنگ زردی که همیشه خدا اولین رنگی بود که تمومش میکردم، سراغ جعبه مدادرنگی ای که سال دوم راهنمایی مدرسه بابت جایزه مقاله ارسالی برای سازمان محیط زیست بهم دادند بریم.
یعنی خدا میدونه الان که یادم افتاد ی جعبه مداد رنگی دیگه تو خونه داریم چه ذوقی کردم. یادم رفته بود به کلی! سال سوم دانشگاه بودم . با فاطمه برمیگشتیم که گفت بیا بریم این لوازم تحریری. رفتیم و چند تا بسته مداد رنگی قیمت کرد. پرسیدم مداد رنگی برا خواهرزاده ت میخوای؟ گفت "نه آبجیم رشته فنی قبول شده این ترم رسم با مدادرنگی داره، خواهرزاده م هم مداداش رو نمیده، مجبورم دوباره بخرم". از فروشنده تشکر کردم و دستشو کشیدم اومدیم بیرون. گفتم خل شدی دختر برای ی ترم میخوای مداد رنگی بخری اونم با این قیمت! ی جعبه مدادرنگی خونه هست بچه هم نداریم نقاشی بکشه (یعنی داریم ولی بچه نیستن که گودزیلان، به کمتر از موبایل و تبلت راضی نمیشن. نقاشی رو هم با نرم افزار میکشن!) میارم ببر برا خواهرت، آخر ترم برام بیار ،اگر هم که تموم شدن فدای سرش. وقتی آخر ترم برام آوردش باز هم مثل الان ذوق کردم. ی بنده خدایی میگفت فلانی خیلی کم توقعه ، ی بسته آدامس براش بخری کلی براش ارزش داره و خوشحال میشه. طفلک نبود ببینه ما مدادرنگی خودمون رو میبینیم هم ذوق میکنیم. اگه برامون بخرن که دیگه خدا میدونه!

#چه کنم خب؟! من مدادرنگی دوست .
#حس میکنم قبلا از این عشق گفته بودم!
#سنجاقـ ـَک :
قد و بالای مدادرنگی ها و خاطراتشون منو یاد +پوسترهای سرطان مصرف(اینجا) انداخت . بلایی که داریم اول سر خودمون و بعد سر دنیا میاریم ترسناکه. خیلی ترسناک ...
  • فاطمه غلامی
نمیدونم اون تبحر خاصی داشت یا من حواسِ پرتی داشتم
از هر چی که بود تا به خودم اومدم کاملا مجذوب توصیفاتش از روند برنامه شدم
و تمام تجربیات عینی سالهای دانشجوییم رو از یاد بردم

آدمیزاد همینه
حواسش که به نفس سر به هواش نباشه
یکهو به خودش میاد میبینه مجذوب و مسحور پوچ ترین ها شده .

#اردوی مختلط نام قدیمش بود. نام جدیدش ...
#شاد بودن برای هر محیطی خوب است، اما به چه قیمتی؟

#سنجاقـ ـَک :
خدا رحمت کنه حجة السلام شجونی رو. پیرمرد صریح و ساده و مهربانی بود. می گفت :
" بعضی آدم ها چموشن. کنار دریا پر هست از اسب و حیوان که هیچ کدوم غرق نمیشن اما هفت نفر جوان مهندس و تحصیل کرده میرن دریا و یکی برنمیگرده. الاغ که میبینه آب به زیر شکمش رسیده دیگه جلوتر نمیره اما انسان میره. برای اینها گناه خودکشی مینویسن. پلیس و روحانی هم بگه گوش نمیده. بعد - روز حساب - میگه اگه گوش میدادیم اگه تعقل میکردیم دوزخی نبودیم. تمام زندگی همین طوره. گوش میدیم اما عمل نمیکنیم. خدا به همه ما گوش شنوا بده ان شاالله. "
  • فاطمه غلامی
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۵ آبان ۹۵ ، ۰۰:۰۰
  • فاطمه غلامی