طرف حاضر به همکاری نشده و به قول خودش با کمک پسرش فرار کرده رفته تو خونه.
تا سه نصف شب هی پیام فرستاده که مامور پشت دره، منم نمیرم، اونا نمیرن، حکم جلب غیر قانونیه، فلانه، بهمانه.
از اینور هم بعد از کلی تو بوق و کرنا کردن کانالاشون که آی بیاید از فلانی دفاع کنید و بعد رفتن خبر رو سایت ها و خبرگزاری های معاند، برادر طرف اومده میگه کشور نیاز به آرامش و وحدت داره، قوه قضائیه و دادستانی برای ما محترم اند و برادرم مطیع ولایت فقیه هست.
#خدا وکیلی الان جای سیامک انصاری خالی نیست زل بزنه به دوربین؟!
#قضیه اون +خرکه که یادتون هست. تا انتخابات داریم هنوز. جاهای خنده دارش مونده.
#همه آثار ابراهیم حاتمی کیا ی طرف، اونجایی که تو آژانس شیشه ای نرگس میگه «مو میدونم این وسط گوشت قربونی عباسه» ی طرف. شنیدم جدیدا راس فتنه هم از ارادتش به ولی فقیه گفته.
#سنجاقـ ـَک :
گویا هر شهیدی، در کنار اون وجهی که لایق و برازنده شهادتش کرده، یک وجه مظلومیت هم داره.
دردناک ترین بخش مظلومیت شهید شهریاری، به نظرم نه نحوه شهادتشون، بلکه صحبت های همون آقایی بود که بی هیچ شرمی گفت «اگر ما امروز 20 درصد را تعلیق کردهایم اصلا از اول به آن احتیاج نداشتیم» و با وقاحت تمام فراموش کرد روزی رو که گفته بود «اگر در آن زمان شهید شهریاری میگفت که من مثلاً 10 میلیارد تومان دستمزد میگیرم تا این کار را انجام دهم، ما مجبور بودیم که بدهیم؛ هر چه میگفت، مجبور بودیم که بدهیم، برای اینکه کس دیگری نبود که این کار را انجام دهد. تنها کسی که در مملکت میتوانست این کار را انجام دهد، شخص شهید شهریاری بود و لاغیر. با این حال، ایشان حتی یک ریال هم دستمزد نگرفت. حتی وقتی من خواستم دستمزد ایشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من این کار را برای کشورم انجام دادم».
آقای صالحی! خیلی زود فراموشی گرفتی دکتر، خیلی زود.
- ۱۰ نظر
- ۰۹ آذر ۹۵ ، ۰۰:۰۰