و همسری که نیست ...
#اجر تنهایی هاتون با خودِ خدا
سنجاقـ ـَک:
درمیمانی برای شجاعت پشت بعضی «بله» گفتن ها ...
- ۰ نظر
- ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۰۰
و همسری که نیست ...
#اجر تنهایی هاتون با خودِ خدا
سنجاقـ ـَک:
درمیمانی برای شجاعت پشت بعضی «بله» گفتن ها ...
میگه چیه؟
میگم دلم میخواد گریه کنم.
میگه مگه افسرده شدی؟
میگم نه حال معنوی بهم دست داده.
میگه کوله نداری که؟
میگم چی؟!!
میگه کوله!
میزنم زیر خنده. چی بگم مادر من؟ خدا حفظت کنه که فاز معنوی نمیذاری برای آدم ...
اولین سفر راهیان نورم بود. موقع برگشت رفتیم جمکران. شام رو تو حیاط خوردیم و قرار شد بعد نماز و انجام اعمال، همه ساعت یک جلو اتوبوسا باشیم برای برگشت به خونه. نمیدونم سر کدوم یکی از اعمال بود گفتم آقا به خدا من دیگه نمیکشم شرمنده. سجاده م روگذاشتم تو کوله م و کوله م رو هم گذاشتم جلو پام و به بغل دستیم گفتم خواستی بری منو صدا کن بی زحمت. سرم رو گذاشتم رو کوله و فاتحه. نمیدونم چقدر گذشت که سر بلند کردم دیدم ساعت یک رو هم رد کرده. بلند شدم اومدم دم اتوبوس دیدم اوه تازه من زودتر از بقیه هم رسیدم. اون بنده خدا که رسید گفتم عزیز جان مگه قرار نبود صدام کنی. گفت ببخشید ولی دیدم حال معنوی بهت دست داده گفتم مزاحمت نشم.
من :|
خواب :/
حال معنوی :))))
#کجایی جوونی که یادت بخیر ...
سنجاقـ ـَک:
دلم برا جناب وزیر اقتصاد کباب شد. خب بابا راهش رو باز کنید بذارید بره درسش رو بده و حقوقش رو بگیره. والااااا
اصلا این دکتر روحانی چی میکشه از دست اینا. بذارید بنده خدا رای بیاره بعد براش طاقچه بالا بذارید. مجددا والااااا
«بچه باهوشیه که آخر کلاس میشینه ولی دستش رو دراز نمیکنه تا چیزی که پرت شده رو بگیره»
امشب مادر در خلال ابراز ناراحتی کردنش در مورد وضعیت سخت یکی از پشت کنکوری های فامیل، جمله بالا رو از قول یکی از اقوام نقل کرد. گفتم: آدم باهوش نیازی نداره که منتظر بمونه تا چیزی رو به طرفش پرت کنند و قاپ بزنه.
#متاسف شدم که یک نفر دارای مدرک فوق لیسانس زبان خارجه، بیش از دو دهه پیش چنین توقعی داشته و حتی چنین تعبیری رو بکار برده در اولین برخوردش با یک دختر بچه پنج ساله که از قضا بنده بوده باشم ...
#یاد سگ های خونه دایی افتادم که وقتی استخون های سر سفره رو میخواستیم ببریم تو حیاط جلو ایوون دم تکون میداد و وقتی پرت میکردیم براشون میقاپیدن ...
سنجاقـ ـَک:
به پدر میگم گاز کی وصل میشه
میگه اومدن آبادانی کنند زدن چشم رو کور کردن الان هم دارن وصله میدنش
جدای پاسخ پدر که عمران و ادبیات و خیاطی رو با هم تلفیق کرد، من موندم اون مهندس اصولا میدونه نقشه چیه، حالا کاربردش به کنار.
+شکر خدا گاز وصل شد و الا با این سوز سرما و این باران انجماد حقیر تقریبا حتمی بود